دومین گروه از انسان ها در روز قیامت طبق آیه 9 سوره ی واقعه«و اصحب المشئمة ما اصحاب المشئمه» ،اصحاب المشئمه و یا طبق آیه 41 سوره واقعه ،«و اصحب الشمال ما اصحاب الشمال» ،اصحاب الشمال، هستند.
و اما اصحاب المشئمه یا اصحاب الشمال چه کسانی هستند؟
اولین گروه انسان ها در روز قیامت طبق آیه« فاصحاب المیمنة ما اصحاب المیمنة»1اصحاب یمین هستند.و در آیه ای دیگر «و اصحب الیمین ما اصحاب الیمین»2.
یمین به معنای سمت راست است.و اصحاب یمین منظور همان افراد رستگاری هستند که نامه اعمالشان به دست راستشان داده می شود.
در ادامه سوره واقعه و بعد از بیان تغییرات برای آماده شدن صحنه قیامت،به سرنوشت انسان ها می پردازد:
و کنتم ازواجا ثلاثه.
و شما(انسان ها)سه دسته شوید.
حال این سه دسته چه کسانی هستند؟
1.فأصحاب المیمنة ما اصحاب المیمنه
پس دسته ای اهل سعادتند،چه اهل سعادتی.
2.و اصحب المشئمة ما اصحاب المشئمة.
و دسته ای تیره بختانند،چه تیره بختی.
3.و السابقون السابقون.
و دسته ای پیشگامان که پیش گامانند.
در آیه های بعدی بیشتر در مورد سرنوشت این سه دسته انسان سخن به میان آمده است که انشاءالله در پست های بعدی به آن می پردازیم.
سوال دیگری نیز مطرح می شود که:
از طرفی فرموده بودید که نفخ صور سبب مرگ همه می شه، منظورتون اینه که همه موجودات می میرند؟ یا اینکه حیوانات کماکان در زمین به حیات خودشون ادامه می دهند؟
طبق سوره زمر،آیه 68:
و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الارض الا من شاءالله ثم نفخ فیه اخری فاذا هم قیام ینطرون
و در شیپور دمیده شد پس بیهوش می شود آنچه در آسمان ها و زمین است جز کسی که خدا بخواهد و...
در این جا به صراحت مطرح میکند که هر آنچه در آسمان و زمین است میمیرد.پس حیوانات را هم علاوه بر انسان ها شامل می شود.
سوال می شود که:
1.با
توجه به این نکته که وقتی در صور برای بار اول دمیده می شود، همه انسان ها
می میرند و طعم مرگ را می چشند، و بار دوم که در صور دمیده می شود انسان
ها همه برای قیامت محشور می شوند. می خواستم بدونم که انسان ها در همین
زمین محشور می شوند؟ صحرای محشر،همین دنیاست؟ یا دنیای دیگری است با شکل و
شمایل دیگری؟
اونوقت این دنیا تکلیفش چی می شه؟ از بین می ره با نفخ صور؟
در پاسخ به این سوال:
طبق سوره های تکویر که از تغییر آسمان ها و زمین سخن به میان آورده است چند مورد را بیان می کنم:
1.و اذا الشمس کورت
2.و اذا النجوم انکدرت
3.و اذا الجبال سیرت و...
و همچنین در سوره انفطار :
1.و اذا السماءانفطرت
2.واذا الکواکب انتثرت و...
و همان طور در سوره انشقاق:
1.و اذا السماء انشقت
2. و اذا الارض مدت و...
که همی این سوره ها و آیه ها از تحول عظیم که در آسمان ها و زمین رخ می دهد،خبر داده است.آنگونه که وضع کنونی تغییر کند.خود زمین تغییر میکند.
این تغییر بسیار عمیق است به صورتی که این آسمان و زمین،به آسمان و زمین دیگری تبدیل می شود تا مناسب حال و احوال قیامت شود.
در پست های قبل سخن از صور شد.
صور چی هست؟ و نفخ صور یعنی چی؟
سوال هایی در این مورد به وجود می آید که:
هباء.. منبثا یعنی چی؟
پس روز قیامت با متلاشی شدن کوه ها که به صورت غبار در می آیند پدید می
اید. زمین هم که به شدت می لرزد، و انفجار بزرگ دارد همان مقدمه متلاشی شدن
کوه هاست یا اینکه تفاوت دارد؟
واقعه،
منظورتون اینه که زمین و اسمان تغییر می کنند و اماده قیامت می شوند یا
بعد از آن منظورتون هست که همه زنده می شوند و روز حسابرسی آغاز می شود؟
در واقع تقسیم شدن انسان ها به سه دسته در آن زمانی است که واقعه رخ میدهد و همه چیز برای حسابرسی آماده می شود.
یعنی بعد از تغیرات زمین برای آماده شدن قیامت و زنده شدن انسان.
به
ترتیب آیات سوره واقعه که دقت کنیم میبینیم که اول تغیرات زمین را بیان
کرده است و بعد از آن به بیان مفصل سرنوشت انسان ها پرداخته است.
در این سوره هم به بیان چگونگی آماده شدن صحنه ی قیامت و هم به بیان سرنوشت انسان ها در روز قیامت، پرداخته است.
آیه هایی که به بیان چگونگی آماده شدن صحنه ی قیامت پرداخته است ،عبارت اند از:1
اذا رجت الارض رجا
هنگامی که زمین را به شدت بلرزاند
و بست الجبال بسا
و کوه ها در هم کوبیده و ریز ریز شوند
فکانت هباء منبثا
و همچون غباری پراکنده شود.هبا.
((هباء))غبارى است که دیده نمی شود مگر با تابش آفتاب از بنجره به درون اتاق تاریک.
همه ی این ها بعد از نفخ صور اولی ،صورت میگیرد.
بعد
از بیان مقدمات آماده شدن صحرای محشر به بیان سر نوشت انسان ها نیز
پرداخته است.که در این واقعه انسان را به سه دسته تقسیم می کتتد.
و کنتم ازواجا ثلثه2
و شما سه گروه شوید
حال این سوال پیش می آید که شما حتمی بودن این واقعه رو از کجا اثبات می کنید؟
1.و من اصدق من الله حدیثا...
همان طور که در سوره ی نساء آیه 87 میخوانیم : ...لیجمعنکم الى یوم القیامه لا ریب فیه و من اصدق من الله حدیثا.چ ه کسى راست گو تر ازخدا.
2.ضرورت معاد بر اساس حکمت الهى.
حکیم
کسى است که کارهایش هدفمند است و به نتایج صحیح و درست منتهى میشود.از آن
رو خداى حکیم ، مرتکب کار عبث و بیهوده نمی شود ،زیرا کار عبث از جهل و
نادانى سر چشمه میگیرد.
هر موجودى را براى هدف شایسته ا ى خلق میکند و امکانات رسیدن به آن هدف را هم به او عطا مینماید.اگر تمایلات و گرایشى در وجودش قرار داده، باسخ مناسب آن را هم بیشبینى کرده است .به طور مثال،در مقابل احساس تشنگى و گرسنگلى حیوانات ،آب و غذا را آفریده تا بتوانند آن نیاز مورد نظر را برطرف کنند.
با توجه به حکیمانه بودن خدا :
حال اگر به وجود انسان توجه کنیم: 1.گرایش به بقا و جاودانگى 2.گریزان ازمرگ
و نابودى 3.انجام دادن خیلى از کار ها براى حفظ و بقاى خود4.طالب و
خواستار کمالات و زیبایى ها5.محدود نبودن طلب هایش6.به دنبال بایان نابذیر
ها و افول ناشدنى هاو..
و حال اگر به این دنیایى که ما در آن قرار گرفته ایم توجه کنیم1.بایان بذیر و نابود شدنى 2.محدود بودن آن3.بر طرف نکردن نیاز انسان و...
و اینگونه برداشت میشود دنیایى که در آن زندگى میکنیم و عمر محدود انسان ها باسخ گوى اینگونه
نیاز ها نیست.نمیشود که خداوند عشق به خود و حیات ابدى را در وجود کسى
قرار دهد و سبس او را در حالى که مشتاق اوست ،از هستى بیندازد.نمیشود که
انسان هاى با ایمان و درستکار با بیروى از دین و تبعیت از فطرت و عقلبه
درجاتى از رشدو کمال برسند و با رسیدن مرگ دفتر زندگى آنان بسته شود و همه ى کمالات کسب شده را از دست بدهند،که این کار از خداى حکیم محال است و هرگز سر نخواهد داد.و حتما جایى هست که نیاز انسان را یاسخگو باشد .
3.ضرورت معاد بر اساس عدل الهى
عدل یکى از صفات الهى است .خداوند عادل است و جهان را بر عدل استوار ساخته است .
رسول خدا صل الله علیه و آله:لالعدل قامت السماوات و الارض.آسمان ها و زمین بر اساس عدل با برجاست.عوالى اللثالى،ج4،ص102
زندگى انسان ها نیز در داخل این نظام عادلانه قرار
دارد و از این رو خداوند وعده داده است که هرکس را به انجهاستحقاق
داردبرساند و حق کسى را ضایع نگرداند.
اما زنگى انسان در دنیا به گونه
است که امکان این تحقق را نمى دهد به دلیل باداش و مجازات انسان از کارهاى
خوب و بدى که انجام میدهد و این دنیا ظرفبت این را ندارد.و ازاین رو واقعه
جاى هیج تکذیبى ندارد
در ابتدای سوره واقعه، برای حادثه رستاخیر ویژگی هایی بیان شده که در این جا آن ها را برجسته تر می کنیم:
1. حتمی است:
سوره واقعه به صورت سر بسته اشاره به رستاخیز دارد و به علت اینکه وقوع چنین اتفاقی حتمى است، در آیه ابتدایی این سوره، تعبیر به الواقعه شده است.و حتى برخی آن را یکى از نام هاى قیامت شمرده اند.
2. جای تکذیب ندارد:
در آیه دوم، از واژه لیس کاذبه [2] استفاده شده است. که این واژه
اشاره به این دارد که وقوع قیامت جنان ظاهر و آشکار خواهد بود که جاى هیج
تکذیبى باقى نمى نهد.و بعضى ها تفسیر کرده اند که وقوع رستاخیز تکذیب کننده
اى نخواهد داشت.
3. دگرگون کننده است:
این امر(وقوع واقعه قیامت) نه تنها کائنات را دگرگون می سازد بلکه انسان را نیز دجار دگرگونى می کند.همان گونه که در آیه سوم مى فرماید:دسته اى را پایین می آورد و دسته اى را بالا می برد.[3]
4. تعیین کننده جایگاه هاست:
مستکبران گردن کش و ظالمان صدرنشین سقوط مى کنند و گروه دیکرى در اعلى علیین بهشت قرار داده می شوند.
در روایتى از امام سجاد علیه السلام در تفسیر این آیه آمده است:«(رستاخیز) پایین آورنده است . به خدا قسم دشمنان خدا را در آتش ساقط می کند و بالا برنده است که به خدا قسم اولیاى خدا را بالا می برد.[4]